شوهرم، مرا وادار به كار خلاف مي‌كرد
موسسه تولد نو تندرستی
مركز تخصصي سم زدايي و درماني مواد مخدر و محرك دارای شماره ثبت 29107 تحت نظر بهزیستی

شوهرم را دوست داشتم و قتل شوهرم كار من نبود.

من زمان مرگ او از خانه بيرون رفته بودم و وقتي برگشتم، ديدم كنار در نشسته‌ است و اصلا متوجه نشدم مرده است. غذا را آماده كردم و صدايش كردم، نيامد من هم كمي غذا كشيدم و خودم خوردم.

خب چرا سراغ شوهرت نرفتي كه ببيني چه اتفاقي برايش افتاده‌ است؟

مجيد مردي عصبي بود، هر وقت از دست من ناراحت مي‌شد با من حرف نمي‌زد، من هم چون دير به خانه برگشته بودم، فكر كردم كه دوباره ناراحت شده و جواب مرا نخواهد داد.

آيا سعي نكردي با او حرف بزني؟

دوباره صدايش كردم. وقتي سرسفره نيامد نزديك رفتم و به او دست زدم. ديدم بدنش سرد شده و مرده‌ است.

وقتي ديدي بدن شوهرت سرد شده فكر نكردي شايد بتواني او را نجات دهي؟

من بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم. به من گفتند چون موضوع خودكشي است به آنها ربطي ندارد و بعد هم به كلانتري و پليس زنگ زدم. البته به خانواده شوهرم هم خبر دادم.

وقتي جسد شوهرت را پيدا كردي به ماموران گفتي كه او خودكشي كرده‌ است، اگر واقعا چيزي را پنهان نمي‌كني توضيح بده از كجا متوجه شدي او خودكشي كرده است؟

صبح همان روز شوهرم به من گفت بيا با هم خودكشي كنيم و از من خواست كه دخترمان را به خانه مادرش بفرستم. گفتم براي چه مي‌خواهي خودكشي كني گفت براي اين‌كه ديگر به اين زندگي اميدي ندارم. خيلي اصرار داشت با هم خودكشي كنيم.

چرا شوهرت اصرار داشت شما خودتان را بكشيد؟

شوهرم معتاد بود؛ شيشه و كراك مي‌كشيد و آنقدر زندگي براي ما سخت شده‌ بود كه او تصميم گرفت خودكشي كند.

هزينه مواد را از كجا به دست مي‌آورديد؟

شوهرم هر ماه مقدار پولي از مادرش مي‌گرفت؛ چون به او كار نمي‌دادند و معتاد بود. وقتي خيلي سختي مي‌كشيديم از من مي‌خواست كه كار كنم.

شغلت چه بود؟

شغلي نداشتم.

پس چطور كار مي‌كردي؟

خجالت مي‌كشم بگويم. هنوز هم آن روزها براي من مثل يك كابوس است.

اما به هر حال تو از راهي كسب درآمد مي‌كردي. چگونه؟

شوهرم من را وادار به تن‌فروشي مي‌كرد. از دستش خسته شده ‌بودم. ديگر نمي‌خواستم اين كار را بكنم.

چرا به خواسته شوهرت تن ‌دادي؟ مي‌توانستي شكايت كني.

نمي‌توانستم.

چرا؟

چون من هم مثل مجيد معتاد بودم و نمي‌توانستم بگويم كه چه بلايي سرم مي‌آورد.

چرا مقاومت نمي‌كردي؟

شما از زندگي يك آدم معتاد خبر نداريد. من خيلي بيچاره بودم.

چند سال بود اين كار را مي‌كردي؟

يك سال آخر شوهرم وادارم مي‌كرد اين كار را بكنم. خودش برايم مشتري مي‌آورد.

چرا از او جدا نشدي؟

كجا مي‌رفتم، كجا را داشتم بروم. خانواده‌ام طردم كرده بودند. انگار نه انگار كه دختر دارند. من از بي‌پناهي زن مجيد شدم.

زماني كه با مجيد ازدواج كردي او اعتياد داشت؟

بله معتاد بود. من هم معتاد بودم، ما هر دو اعتياد داشتيم كه با هم دوست شديم و بعد هم ازدواج كرديم.

يعني هر دوي شما شيشه مصرف مي‌كرديد؟

بله، من هم شيشه مصرف مي‌كردم. معمولا من جنس مي‌خريدم چون به مردها بيشتر شك مي‌كردند.

گفتي تو يك دختر هم داري. زماني كه شوهرت مرد او كجا بود؟

دخترم بيشتر وقت‌ها خانه مادربزرگش بود. ما نمي‌خواستيم او مواد مصرف‌كردن ما را ببيند. البته خودش هم راضي بود خانه مادربزرگش بماند. در آنجا راحت‌تر بود. غذاي گرمي داشت و به او محبت هم مي‌شد، اما در خانه خودمان اين كارها برايش انجام نمي‌شد.

شما دختر داشتيد، مگر بچه براي والدينش مهم نيستند؟ چرا سعي نكرديد به خاطر بچه‌تان مواد را ترك كنيد؟

فكر مي‌كنيد از اين كه مادري معتاد بودم و هميشه به خاطر خماري يا نشئگي نمي‌توانستم به دخترم محبت كنم و به كارهايش رسيدگي كنم راضي و خوشحال بودم. نه اين طور نيست، به بلايي گرفتار شده بودم كه راه خروجي برايش نبود. من چندين بار اقدام به ترك كردم؛ اما نتوانستم. چند هفته قبل از اين كه شوهرم بميرد به يك كمپ رفتم تا ترك كنم. به مجيد هم گفتم تو هم بيا با هم ترك مي‌كنيم و برمي‌گرديم، اما او مي‌گفت مي‌خواهد به همين راه ادامه دهد. شوهرم افسرده بود از وقتي كه با او بودم متوجه شدم كه افسرده است. مدتي در كمپ بستري شدم و بعد دوباره برگشتم، اما نتوانستم ترك كنم. وقتي مجيد مي‌كشيد من هم مي‌كشيدم. مجيد دوست نداشت هيچ كداممان ترك كنيم. نمي‌دانم چرا اصلا به زندگي اميدوار نبود و فقط به مرگ فكر مي‌كرد.

خانواده‌ شوهرت چطور؟ آنها به شما كمك مي‌كردند؟

بنده خدا مادر مجيد كاري بيشتر از اين از دستش برنمي‌آمد. از بچه ما نگهداري مي‌كرد و ماهانه مقداري پول به ما مي‌داد.

منظورم از كمك اين است كه تلاش نمي‌كردند شما ترك كنيد يا مثلا پيش دكتر برويد تا مشكلتان حل شود؟

خب مادرش اين كار را مي‌كرد. سعي مي‌كرد به ما كمك كند، مثلا پول كمپ من را خانواده مجيد دادند، اما نتوانستم ترك كنم.

مادر مجيد معتقد است تو پسرش را كشتي و تو هم يك بار اعتراف كردي، اما حالا منكر شدي. حرفي با مادر مجيد داري؟

من و مجيد هر دو معتاد بوديم، مي‌دانم كه آدم‌هاي به درد نخوري بوديم، اما من مجيد را دوست داشتم. پدر و مادرم من را طرد كرده بودند، مجيد تنها پناهم بود. شايد فكر كنيد يك معتاد نبايد حرف‌هاي عاشقانه بزند، اما من واقعا مجيد را دوست داشتم و عاشقش بودم. ما هر دو معتاد بوديم و همديگر را دوست داشتيم. من درك مي‌كردم، مي‌فهميدم كه چرا مواد مي‌كشد. درست است كه من را وادار مي‌كرد تن‌فروشي كنم، اما از دستش ناراحت نبودم. سختي‌هايي كه كشيده بوديم باعث شد كه مجيد تصميم به خودكشي بگيرد.

قضات مي‌گويند اين كه فردي خود را با دستگيره در حلق‌آويز كند امكان ندارد، اين يك قتل است. در اين باره چه مي‌گويي؟

اگر هم قتل باشد من خبر ندارم چه كسي او را كشته است. به خاطر حرف‌هايي كه مجيد صبح روز مرگش به من گفته بود، مي‌گويم او خودكشي كرده ‌است. شايد در آن ساعاتي كه من خانه نبودم كسي آمده و مجيد را كشته است.

مگر كسي با شوهرت دشمني داشت؟

دشمن كه نه، اما فرد سابقه‌داري بود و چندين بار او را بازداشت كرده بودند. آخرين بار هم به جرم زورگيري، او را گرفته ‌بودند. چون خلافكار بود و با خلافكارها هم مي‌گشت، شايد خواسته‌اند حالش را بگيرند. روز حادثه به نظرم خيلي عصباني بود البته مشكلاتش را به من نمي‌گفت، اما متوجه بودم كه عصباني است.

پزشكي قانوني در خون شوهرت مقدار زيادي داروي آرامبخش پيدا كرده‌اند. شوهرت داروي اعصاب مي‌خورد؟

تا جايي كه من مي‌دانم او دارو مصرف نمي‌كرد، اما من مصرف مي‌كردم. شايد داروهاي من را خورده تا خودكشي كند.

فكر مي‌كني چه حكمي براي تو صادر شود؟

وقتي به دروغ اعتراف كردم مي‌خواستم با اين كار زندگي‌ هم براي من تمام شود و اعدامم كنند، مي‌خواستم بميرم تا پيش شوهرم باشم؛ اما حالا كه حالم بهتر است مي‌خواهم زندگي كنم و مادر خوبي براي دخترم باشم. مي‌خواهم اعتيادم را ترك كنم. اميدوارم فرصت اين كار را داشته باشم و بتوانم به اولياي‌دم ثابت كنم كه من قاتل فرزندشان نبودم.

كي متوجه شدي شوهرت مرده‌ است؟!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب:, :: 11:11 :: نويسنده : مرتضي عربي

درباره وبلاگ

موسسه تولد نو تندرستی با افتخار آمادگی دارد در صورت هرگونه سوال در مورد درمان جدید(مواد محرک) و نیاز به مشاوره و بستری عزیزان در عذابتان بصورت رایگان از خدمات مشاوره این مرکز بصورت حضوری، تلفنی و یا اینترنتی بهره مند شوید.تلفنهاي تماس عباس مشهدی ابراهیم (میدانی)09123474418وعلی طاهری09125242982 شماره تلفن ثابت36695663
پيوندها
">nod

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مركز تخصصي سم زدايي و درماني مواد مخدر و محرك و آدرس tavalodisabz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان